لِی لِی زیر سایه اقاقیا
چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۳۴ ب.ظ
نون والقلم
از چهار سال پیش که بک آپ نوشته های دوست داشتنی ِ قدیمیم توی بلاگفا پاک شد،دیگر به کلمه ها دل نبستم و فقط نوشتم.یاد گرفتم که نوت پد لپتاپ،یادداشتهای گوشی،حاشیه جزوه بررسی یا پشت مقاله هایی که برای پایان نامه م پرینت گرفته بودم،شاید نتوانند مخاطبهای خوبی باشند،اما قضاوت نمیکنند.یاد گرفتم که نوشته ها حتی اگر دیگر قابلیت خوانده شدن نداشته باشند هم،تاثیر دارند.همین که از مغزتان سُر بخورند روی عصبهای دستتان و از انگشتانتان متولد بشوند روی کاغذ،یک چیزی،یک جور انرژی ای،به این کائنات اضافه میکنند که پاک شدنی نیست.الان که بلاگفا رفته توی کما و کلمه های هزاران هزار نفر روی مرز نابودی و بودی لِی لِی میکنند،بین آدمهایی که بی صبرانه منتظر به هوش آمدنش هستند،بعضی ها ناامید شده اند و خیلی ها هم عین خیالشان نیست،رژه میروم و نفس عمیق میکشم و با رد شدن از کنار هر کس،دنبال انرژی ِ جمله هاش هستم،همانهایی که دارند لِی لِی میکنند و دیگر برایم مهم نیست کجا بنویسم.اثر کلمه های امروز من شاید فردا توفانی بشود توی صحرای کالاهاری و درختچه های اقاقیایش را سیراب کند...
۹۴/۰۳/۰۶