به یک سبز ملایم مگر نمیشود دل بست؟

درختی سبز در اعماق جنگلهای گیلانم
که از لبخند لبریزم ، که از گریه گریزانم


*سید حمیدرضا برقعی
با خیلی دخل و تصرف!!!

لطفن لبخند بزنید:)
اینستاگرام من:
_eversmiling_

کلمات کلیدی

ویارونه!

جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ

وقت ِ امتحانا که میشه،مثل ِ زن ِ حامله،آدم ویار ِ همه چی میکنه،ویار ِ دور دور و گردش،ویار ِ فیلم و سریال دیدن،هوس ِ خوندن ِ کتابای یک بار ورق نخورده ی توی کتابخونه،کشیدن ِ طرح های درهم و برهم ِ ذهنی،مدل موی جدید،لاک ِ خوش رنگ،رژ ِ رنگ ِ لب،لباسای چین و واچین،پختن ِ غذاهای جدید و در آخر خبر گرفتن از کسایی که خیلی وقته خبری ازشون نداری.تلفن میگیری دستت،تو تلگرام پی ام میدی،زنگ میزنی به تک تکشون و وقتی با صدای مشترک مورد نظر خاموش میباشد مواجه میشی،ته دلت یه چیزی غُل میزنه و نگرانشون میشی،میری سمت فیسبوک ِ همیشه دی اکتیو.فیسبوک غمگینه.میفهمی چند نفر از بازیگرای زندگی ِ گذشته ت شب ِ سال ِ نوی میلادی،رفتن اونور ِ آب برای تحصیل و حتا وقت نشده خداحافظی درست و حسابی کنن از دوستاشون،چند نفر تو غربت تنها بودن و آرزوی کافه گردیهای هفتگی ِ قدیمی ِ اینجا رو دارن و قدم زدن زیر ِ نم نم ِ بارون بدون چتر،چند نفرشون مدتهاست که ازدواج کردن و تو حتا فرصت تبریک گفتن بهشون رو نداشتی،چند نفر هنوز دارن در جا میزنن و توی حماقتای گذشته شون غرقن.غمگینه چون یادت میندازه که ممکن بود امسال خودت هم یکی از این آدما باشی،تک و تنها اونور آب،یا کنار همسر و بی خبر از دوستا یا تا خرخره در حال دست و پا زدن تو غلطای گذشته و ممکنه اگه دیر بجنبی سال دیگه برای خودت اینجور زندگی رو رقم بزنی.به خودت میای و میبینی اگه ادامه بدی افسردگی میگیری و به ویار ِ بعدیت که جیغ جیغ کردن زیر ِ بارون شدیده در حالی که دستای یه آدم ِ خل تر از خودت رو محکم گرفتی فکر میکنی و لبخند میاد رو لبات:)

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۱
همیشه لبخند

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">