بخند،حتا اگه درد داره
جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۲۲ ب.ظ
بعضیا رو نه تنها بقیه نمیبینن،حتا اگه خودتم تو زندگیت دقیق بشی،نمیبینیشون،نمود ِ دیداری ندارن،اما مثل ِ جوش ِ زیر پوستی ان جایی حوالی ِ پنج ضلعی ِ لبخند.لبخند که میزنی،دردت میگیره.چون اون موقع س که یادت میفته باهات چیکار کردن و برای داشتن این لبخند چه چیزایی رو که از سر نگذروندی.پناه،مامانم!توی این یه مورد خودمم نمیدونم باید چیکار کنم.که اگه هربار یه نشونه از آدمای اینجوری ِ زندگیم دیدم،آتیش ِ زیر ِ خاکستر ِ ته ِ قلبم که یه روزی خودشون روشنش کردن،یهو زبونه کشیده و اومده بالا و باید روزها دست ِ خودمو بگیرم و بهش دلداری بدم تا یه کم آروم بگیره.فقط میدونم این آدما رو خدا زده،که کورن،که به محض اینکه به مشامشون بوی خوشبختی ِ کوچیک ِ کسی میرسه،یه سطل کثافت برمیدارن،با گِرای گیج،میریزن به طرف ِ زندگیش که شاید بوی گند،خوشبختی رو از مشامش پاک کنه.این آدما توی کثافت زندگی میکنن.جای چشماشون دو تا تیکه لجن ِ بهم فشرده س.مغزشونم یه مردابه که به جای تلاش برای بهتر کردن زندگی خودشون،چشماشون مث ِ فنر میزنه بیرون و تمام دغدغه شون میشه خرابکاری.همینه که همیشه تنهان.هیچکس،کسی که کله ش بوی فساد میده رو تحمل نمیکنه.پناه،قول میدم تا اون روز یه راهی برای نادیده گرفتن ِ درد وجودِ اینجور آدما پیدا کنم،که تو و بچه های بعد از تو،چیزی رو که ما تجربه کردیم،نچشین.شاید علم یه روزی اونقدر پیشرفت کنه که بشه با فناوری نانو،علاوه بر لباسهای ضد آب،ضد اشعه و استتاری،لباس ِ ضد ِ کثافت هم ساخت که بتونه حد اقل،یه اپسیلون،شماها رو از شر بوی آدمای اینجوری ِ دور و برتون خلاص کنه.تا اون موقع،میخندم،حتا اگه درد داشته باشه،تو هم بخند جانم:)
۹۴/۱۰/۱۱